Borna - Kate Man

هیشکی منو باور نداشت
هیشکی منو باور نکرد
هیشکی نگف آخه چرا چجوری
هیشکدوم توی کت من نرف
مادرم آرزومو دوس داشت
اما تو لفافه میگفت مگه میشه
پدرم با اینکه دستش برام بود باز
ولی اون نگاه منو می‌خورد همیشه
من از بچه پرروی جوش شیرین
شدم دبیرستان تنهای گوشه گیری که
جنگیدم برا اونی که دوسش داشتم
فهمیدم هدف باید خودم باشم هعی
تا حالا به همه هدفام رسیدم
از درس تا اون عشقی که تو سینه‌س
رپو میگم نپرسیدم که چی هست
میانبر شدم اگه جلوم پیچیدن
هیشکی منو باور نداشت
هیشکی منو باور نکرد
هیشکی نگف آخه چرا چجوری
هیشکدوم توی کت من نرف
رویاهایی که قبل خواب چیدم
چشمایی که من جاشون دیدم
تو باتلاق غرق نمی شم پا کشیدم
بازی بدون من نمیشه تازه سر شام رسیدم
کاپشنم از شیش سال پیش همونه
هنو گوشه ی راست شونم کبوده
هنو آفتاب میاد از پشت کوها
هنو من میخونم توی گوش رودا
که بگم کی جاری شن
جزر و مد و کی خالی عن
ما از اول تو بازی خدا دست داشتیم
توکل کردیم اگه غیر خودش شدیم تنها شیم
مطرب شدم ولی عیبی نیست
دائم عوض میشم من هی یه ریز
یجا بند نمیشم قدمامو بشمر
شاید بشه باهاش ساخت عدد پی
کبوده دلم، سرم بالای سنگ
قلاب میندازم باتلاق تنگ
نمیکشه منو بیرون توش موندگارم
جونم تمومه ی ذره مونده واسم
وقتی تصور میکنم آرزومو
انگار آزاد میشه یه راه یه نورو
منم دستم تو دستش محکم تر
حرف مردمو رو ببند انگار مردم من
بذار من بمونم و یه دنیا
من من کنم هی منم یه خودخواه
دست کشیدن مال مرده
از صفر خطر،پریدن از بالا تپه
وقتی تنها بودم از خودم یه برج میچیدم
میکوبیدم میچیدم چون کلیدش هس تو جیبم
تو آینه زل میزدم چیا میدیدم تو روم
یا شاید منفی حتی قبل خط شروع
من نیکیامو‌ انداختم تو دجله
خدا برشون داشت گفت یه مشت ایده بکره
منم گفتم بش به امید خودت
میسازمشون رو بیتایی که مشتشون پره
صدای زنگوله ها بازم در اومدن
منو ترغیب میکنن به نموندنم
وقت رفتنه نه وقت موندن من
وقت جداشدن کندن از اونهمه غم
صدای زنگوله ها بازم در اومدن
منو ترغیب میکنن به نموندنم
وقت رفتنه نه وقت موندن من
وقت جداشدن کندن از اونهمه غم
یه بادوم بت میدم، نماد صلحمون
برا منی که همیشه موند پشت به نور
لبام بسته ولی مغزم داشت میترکید
بار رو درختام موند میوه رسید
مرسی از خودم که پشتم موندی
حالا حرفام میاد از پشت همین موزیک
ببخشید که آلبوم خیلی زود نیومد
میترسیدم اگه حرفامو خوب نخوندم
لحظه هایی که جو منو گرفت
برام ترش بودن مث طعم یه زرشک
الان همونان که به من معنی میدن
فرقم با اونایی که منو دست میگیرن
نوجوون بودم دنبال معیارا
شد خاص بودن برام‌ میون تمساح ها
فک کنم درس پس میدم تا دم مرگم
هر چقدم که هی تجربه کردم
من از این دنیا یادگاری چیدم
از آدمای خوبش چنتا ریختم توی جیبم
اونا اسکناسایی ان که میشمرم باهاشون
سبز میشم گل میدم میشکفم
ایشالا صدام میپیچه از همین تیریبون
نمیپرسن‌کجا شروع کرد چه کسی خوند
صدایی که مغزارو کرده ویرون
تا روزی که کر بشه ازم گوش ایرون
هیشکی منو باور نداشت
هیشکی منو باور نکرد
هیچ راهی برامون نذاشت
هیشکدوم توی کت من نرف
باورم میکنن یه روز
ولی اینو تا اون روز بدون
اگه ریشه مو بزنن خشک نمیشّم
میخونم دوباره من پررو بیشتر

Written by:
Borna Bahari

Publisher:
Lyrics © O/B/O DistroKid

Lyrics powered by Lyric Find

Borna

View Profile